sEtArEhAyE aBi سه شنبه 4 تير 1392برچسب:, :: 15:49 :: نويسنده : farin rasouli
کنار پنجره باز هم باران خیالم را به برد به بالا صدای سوزش سازت بازم هوایم را برد به دریا کنار من آتش و خاک و عشق نشسته اند اما هیچ یک نمی دانند چطور بسوزانم و خاموشم کنند چه غریبه نوازش میشوم بازهم انگار دلی نمانده که به دریا زد بازهم رد پایت را دنبال کردم اما آخرش قلب خودم را یافتم هیچ یک از دل من خبری ندارند ولی به کهنه لبخندم دل می بندند بازهم میخندم ومی خندم ولی منتظرم تا که شاید تلنگری مرا با گریه از پای در آورد
نظرات شما عزیزان:
آخرین مطالب پيوندها
نويسندگان
|
|||||||||||||||||||
![]() |